جوان آنلاین: دکتر قدیری ابیانه سفیر و رایزن سابق ایران و از دیپلماتهای کشور است که در کشورهای ایتالیا، استرالیا و مکزیک خدمت کردهاست. وی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رایزنی فرهنگی ایتالیا را به عهده داشت و فعالیتهایی تبلیغی در راستای معرفی ایران و انقلاب اسلامی انجام میداد. «جوان» با ایشان گفتوگو کرده است.
عملکرد رایزنیهای فرهنگی و سفارتخانههای ایران در خارج از کشور را چگونه میبینید؟
فعالیتهای لازم را نداشته و ندارند. در وزارت خارجه اول انقلاب نیروهایی فعال بودند، اما به مرور نیروها مثل کارمند عمل کردهاند، نه یک فرد انقلابی که سعی کند فرهنگ ایرانی اسلامی را عرضه و معرفی کند. فرد انقلابی باید ملاحظات دیپلماتیک را رعایت کند، اما اینها میروند کار میکنند و حقوقی میگیرند معمولاً هم به دنبال فعالیتهایی هستند که حساسیت سیاسی ایجاد نکند، مثل نمایشگاه عکس، نقاشی، صنایعدستی و هفته فیلم برگزار میکنند؛ البته اینها بد نیست، اما من خیلی از این نیروها را انقلابی نمیدانم. از طرفی یک جاهایی که رایزنهای فرهنگی میخواستند انقلابی عمل کنند، معمولاً محافظه کاری سفیران ما مانع آن میشد. به هر حال خودم که چند سالی به عنوان رایزن مطبوعاتی و فرهنگی خارج از کشور بودهام، از فعالیتهای رایزنیهای فرهنگی کشورمان رضایت ندارم.
موقعیت رایزنیهای فرهنگی ایران چطور بود؟
ما قبل از انقلاب هیچ حمایت و بودجهای نداشتیم. من حتی کار میکردم تا برخی نیازهای فعالیتهای اسلامی را برطرف کنم. امکاناتی نداشتم. هر چه بود به دست خودمان تهیه میشد؛ مثلاً یک ماشین تایپ فارسی که میخواستم، پولی برای صادق طباطبایی در آلمان فرستادم تا برایم تهیه کنند. خیلی فعال بودم بدون امکانات حتی نیروهایی جذب کردم. وقتی در شهریور سال ۵۸ رایزن ایران در ایتالیا شدم، از آن به بعد امکانات خوبی در اختیارمان قرار داشت که برای کارهای تبلیغاتی استفاده میکردم، ولی در کل باید بگویم فعالیت من دانشجو قبل از انقلاب به اندازه یک مجموعه رایزن فرهنگی یا سفارتخانههای امروز بود. در مکزیک هم همینگونه بودم.
نظرتان درباره مبلغان در کشورهای دیگر چیست؟
آنها هم خیلی کارها میتوانند انجام بدهند که انجام نمیدهند؛ البته گاهی خود کشورهای خارجی نمیگذارند. معمولاً کسانی به خارج اعزام میشوند که برای ایرانیان مقیم آنجا برنامه و مراسم میگذارند. اگر هم برای غیرایرانیان باشد گاهی بدون شناخت از فرهنگ کشور میزبان عمل میکنند که نتیجه خوبی ندارد؛ مثلاً نقل شده که یکی از مبلغان در انگلیس برای ایام محرم گفتهبود کنار مراسم برای ایرانیها، یک مراسم هم برای انگلیسیها ترتیب دهند تا سخنرانی کند. ایشان در سخنرانی خود از خباثت یزید حرف میزند که شرابخوار و سگباز بود، در حالی که مستمعان انگلیسی همه شرابخوار و سگباز بودند. برای همین سخنرانی را دوست نداشتند و تأثیر مثبت نداشت. این خیلی مهم است که مبلغ مخاطب و فرهنگ آن را بشناسد. برخی مبلغان در خارج محافظهکار و برخی مواقع با طرفداران نظام دچار تنش میشوند، چون آنها فعالیت صریحتری را میطلبند، ولی البته ناچار به ملاحظه روابط دیپلماتیک هستند. یادم است زمان مسئولان مربوطه از من میپرسیدند که برای مکزیک چطور مبلغی میخواهید، میگفتم کسی که ابتداییها را بتواند آموزش بدهد. در ایتالیا مجتهد لازم نیست.
آیا از ظرفیت فردی، چون ادواردو آنیلی برای صدور انقلاب اسلامی استفاده شدهاست؟
شهید ادواردو آنیلی چهار سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تنها با خواندن قرآن مسلمان شد. آن زمان هیچ خبری درباره انقلاب اسلامی منتشر نمیشد. به خاطر مسلمان بودن، اخبار انقلاب را دنبال میکرد و بعد از انقلاب و بعد از آشنایی با من، شیعه شد. تحتتأثیر امام قرار گرفت. در مواضع خود پایدار بود، چون اسلام را منطقی پذیرفتهبود، ولی متأسفانه از ظرفیت او برای صدور انقلاب اسلامی استفاده نشدهاست، بلکه او بود که از امکاناتش به نفع اسلام استفاده میکرد.
عکسی از شما در اوایل انقلاب منتشر شده که دست امام را گرفتهاید و با ایشان حرف میزنید با ایشان چه میگفتید؟
البته من دست ایشان را نگرفتم. در عکس اینطور دیده میشود. آن زمان من بنیانگذار انجمن اسلامی در ایتالیا بودم که از پنج سال قبل از انقلاب فعالیت میکردم با پیروزی انقلاب اسلامی ما بزرگترین تشکل را در ایتالیا داشتیم. زمانی که امام در نوفل لوشاتو بود، توفیق داشتم دو بار خدمت ایشان رسیدم. یکبار سه روزه و بار دیگر یک ماهه. در آن دوران اخباری منتشر شدهبود که دولت فرانسه امام را تحت فشار قرار دادهاست و صحبت از تهدید و اخراج امام از فرانسه بود. خدمت ایشان عرض کردم اگر اینجا فشار زیاد است و خواستید کشور دیگری را انتخاب کنید. اگر ایتالیا را انتخاب کنید، ما آمادگی داریم تا آنجا در خدمت شما باشیم. امام فرمودند اینجا نمیشود حرف زد، بیایید دیدن من، بعد با دوستانم از ایتالیا خدمت امام رسیدیم و موضوع گزینه ایتالیا را مطرح کردیم. امام سکوت کردند. یکی از دوستان گفت جواب شما چیست؟ امام فرمودند شما نظر خود را گفتید. من هم شنیدم.
این موضوع رسانهای هم شد؟
نه، رسانهای نشد. چون جواب امام و هدفی که داشتند معلوم بود ما هم دیگر حرفی نزدیم و همواره پیرو ایشان بودیم.
چرا در نوفل لوشاتو نزد امام نماندید؟
خیلی دوست داشتم به عنوان بنیانگذار انجمن اسلامی در ایتالیا نزد امام بمانم، اما از طرفی باید برمیگشتم، چون احساس من این بود که در آن شرایط، تکلیف من برگشتن بود تا مبارزات را در ایتالیا سامان دهم و الا شاید جزو افراد در هواپیما بودم که همراه امام خمینی به ایران آمدند.
برخی از کسانی که همراه امام در آن هواپیما به ایران آمدند، از مسیر انقلاب جدا شدند یا به انحراف کشیده شدند، چرا؟
آنها که با امام آمدند، جزو افتخارشان همین همراهی با امام بود. به خاطر محبوبیت امام، اعتباری کسب کردند و همان باعث شد بین مردم هم مقبول شوند و به جایگاه و موقعیتی برسند، اما برخی از آنها ظرفیت این اعتبار و موقعیت را نداشتند و نتوانستند تا آخر در خط امام، همراه ایشان بمانند. مثل بنیصدر که در هواپیما بود و به ایران آمد، موقعیتی کسب کرد، اما صلاحیت آن را نداشت.
حضور در هواپیما که خطر داشت، چون بختیار تهدید کرده بود آن را میزند!
بله، آنها با همراهی امام در هواپیما این ریسک را کردهبودند، اما شاید خودشان میدانستند نفوذی در هواپیما دارند و برای حفظ آنها هم که شدهبود، اقدامی نکردهبودند.
نگاه مردم ایتالیا نسبت به ایران چگونه بود؟
بزرگترین حزب کمونیست اروپا در ایتالیا بود که علیه شاه موضع داشت. پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار عکسهای امام و تظاهرات مردم برای آنها جذابیت داشت و اخبار را دنبال میکردند. من خودم در شهر فلورانس درس خوانده بودم، ولی در آن ایام در رم فعالیت داشتم و میدیدم که دوست دارند اخبار ایران را پیگیری کنند.
خاطرهای هم از فعالیتهای انقلابی خود در ایتالیا دارید؟
یک روزنامه کمونیستی در ایتالیا بود به نام لوتاکونتیونا یعنی مبارزه ادامه دارد، یادم است وقتی پیام امام که فرموده بودند: «اعتصاب عبادت است» منتشر شد. برایشان خیلی جالب بود و تیتر درشتی از این سخن امام در روزنامه زده بودند، چون رهبران مذهبی در واتیکان همواره قدرتهای حاکم را توجیه میکردند، ولی این بار یک رهبر مذهبی در ایران اعلام مبارزه با اعتصاب علیه قدرت شاه کردهبود و حتی آن را در حد عبادت گفته بود. برای همین اخبار ایران را پوشش میدادند. من با افراد در احزاب و سندیکاهای مختلف صحبت میکردم و حقایق انقلاب اسلامی را برایشان بازگو میکردم در کل همواره نگاه مردم ایتالیا مثبت بودهاست و احزاب چپ به انقلاب ایران گرایش داشتند.